هر کس با پولش کاری میکرد.
یکی خرج نانخورهایش را میداد.
یکی خرج سفرهای آنچنانی میکرد.
یکی رستورانهای آنچنانی میرفت.
یکی دستگاه جوشکاری میخرید.
یکی به بینوایان کمک میکرد.
یکی صفرهای حسابش را زیاد میکرد.
یکی شعبههای کمپانیش را زیاد میکرد.
یکی در راه آرمانش آتشش میزد.
یکی کنسولهای بازیش را ارتقا میداد.
یکی اتاق پوشاکش را پر میکرد.
یکی بیاموهاش را فراری میکرد.
یکی مدرسه میساخت.
یکی بازیگر اول فیلم خودش میشد.
یکی دودش میکرد.
یکی مینوشیدش.
یکی کشتی سوراخ میخرید.
یکی مدام مهمانی میگرفت.
یکی مدام همخوابه میگرفت.
یکی طبقات خانهاش را زیاد میکرد.
یکی هم خرج کندن چاهش میکرد و پس خرج پر کردن همان چاه.
هر کس با پولش کاری میکرد.
یکی خرج نانخورهایش را میداد.
یکی خرج سفرهای آنچنانی میکرد.
یکی رستورانهای آنچنانی میرفت.
یکی دستگاه جوشکاری میخرید.
یکی به بینوایان کمک میکرد.
یکی صفرهای حسابش را زیاد میکرد.
یکی شعبههای کمپانیش را زیاد میکرد.
یکی در راه آرمانش آتشش میزد.
یکی کنسولهای بازیش را ارتقا میداد.
یکی اتاق پوشاکش را پر میکرد.
یکی بیاموهاش را فراری میکرد.
یکی مدرسه میساخت.
یکی بازیگر اول فیلم خودش میشد.
یکی دودش میکرد.
یکی مینوشیدش.
یکی کشتی سوراخ میخرید.
یکی مدام مهمانی میگرفت.
یکی مدام همخوابه میگرفت.
یکی طبقات خانهاش را زیاد میکرد.
یکی هم خرج کندن چاهش میکرد و پس خرج پر کردن همان چاه.
هر کس با پولش کاری میکرد.