نوشتهاش قابل خواندن نبود. گمان میکنم ۱۰۰ سالی عمر داشت. نمیفهمیدم این همه [اراجیف] را از کجایش درآورده است. بیشتر میخواندم و [کمتر] میفهمیدم. به نظر میرسید سعی دارد منظور[ بیاهمیت]ش را در لابهلای خطوط پنهان کند. به طرز عجیب[ مازوخیستوار]ی نوشتهی ۴۷ واژهایاش را شصت بار خواندم تا متوجه [اینکه چطور شخصی میتواند اسم چرندیاتش را نوشته بگذارد] شوم.