سایمنوش: ۲ ۲ تا؟
دوشیار: ۵ تا.
سایمنوش: حالا نه جدی؟
دوشیار: جدیم کاملن.
سایمنوش: آخه چطور امکان داره؟
دوشیار: بابا خوب دو ضرب در دو یا حتی دو به علاوهی دو پنج! کجاش رو نمیفهمی؟
سایمنوش: ببین میدونم داری مسخره میکنی. یک کم جدی باش. جان من دو دو تا؟
دوشیار: ببین تا صبح قیامتم که بپرسی جوابش همینه. دست من و تو هم نیست.
سایمنوش: داری خستم میکنی. مطمئنم خودتم میدونی که جواب پنج نیست.
دوشیار: بابا به پیر به پیغمبر به جان عزیزت به آبروی زهرا به عشقم به شرفم به بزرگیت به نیاکانم به هر چی که میپرستی جدیام. مسخره نمیکنم. نمیفهمم مشکلت چیه؟
سایمنوش: اصلن فراموش کن. نخواستم. خدافظ.
دوشیار: حالا قهر نکن. یک کم جنبه شوخی داشته باش.
دوشیار: ۵ تا.
سایمنوش: حالا نه جدی؟
دوشیار: جدیم کاملن.
سایمنوش: آخه چطور امکان داره؟
دوشیار: بابا خوب دو ضرب در دو یا حتی دو به علاوهی دو پنج! کجاش رو نمیفهمی؟
سایمنوش: ببین میدونم داری مسخره میکنی. یک کم جدی باش. جان من دو دو تا؟
دوشیار: ببین تا صبح قیامتم که بپرسی جوابش همینه. دست من و تو هم نیست.
سایمنوش: داری خستم میکنی. مطمئنم خودتم میدونی که جواب پنج نیست.
دوشیار: بابا به پیر به پیغمبر به جان عزیزت به آبروی زهرا به عشقم به شرفم به بزرگیت به نیاکانم به هر چی که میپرستی جدیام. مسخره نمیکنم. نمیفهمم مشکلت چیه؟
سایمنوش: اصلن فراموش کن. نخواستم. خدافظ.
دوشیار: حالا قهر نکن. یک کم جنبه شوخی داشته باش.