گویند چمچراغآباد همیشه حکومت گلبلبلی نداشته که دویست سال دیکتاتوری به خود دیده و کم افتخارات ندارد. گویند مردم چمچراغآباد مردمکانی بس غیور و روشنفکر و شجاع و راسخ و امیدوار و سرافراز و خوشفکرند. این مردم کم نظیر بعد از دویست سال صبر آخرین دیکتاتور چچآ را بیرون راندند و حکومت گلبلبلی را از آن به بعد برقرار کردند. آخرین دیکتاتور چچآ حخام، معروف به حخام چاقال، کمشعورترین خاخانیان و ماحانیان و باقی زورگویان بود. در باب روانپریشیاش دیوانها سروده شده بود. گویند باری دلقک حخام که عامل نفوذی چچآییان در دربار حخامچاقال بود از وی پرسیده که اگر خورشید را به دست راستش بدهند و ماه را به دست چپش حاضر میشود یک هزارم چمچراغآباد را بدهد و حخام گفته بود «خورشید و ماه که سهل است خدا هم بیاید نمیدهم». در توصیف خونخواری حخامچاقال خروارها دیوان سروده بودند. دیوانها روی حخام را کم نمیکرد که مرهمی بود بر زخمهای خودشان. میسرودند که سردردهایشان را به دست فراموشی سپرند. میسرودند که سلامت عقلشان را از دست ندهند. میسرودند که ادامه دهند و دست نکشند. باری، بعد از دویست سال مبارزهی پی در پی حخام هم رفت و بساط دیکتاتوری برای همیشه برچیده شد و گویند چمچراغآباد دیگر هیچ جز گل و بلبل به خود ندید.