۱۳۸۹ فروردین ۲۷, جمعه

بیننده: نرود میخ آهنین در سنگ

میخ آهنین بود و سنگ سخت و کوبنده با حوصله.
کوبنده می‌کوبید و میخ لیز می‌خورد و سنگ مقاومت می‌کرد.
کوبنده بی‌وقفه می‌کوبید و میخ کم‌تر لیز می‌خورد و سنگ بیش‌تر مقاومت می‌کرد.
کوبنده عرق می‌ریخت و می‌کوبید و میخ سوراخ کوچکی روی سنگ به وجود می‌آورد و سنگ مقاومت می‌کرد که نصف نشود.
کوبنده جان می‌کند و میخ کمی در سنگ فرو می‌رفت و سنگ کمی بی‌رمق شده بود.
سنگ کم کم داشت دست برمی‌داشت و میخ داشت تا ته فرو می‌رفت و کوبنده پیوسته می‌کوبید.

طی همه‌ی این سال‌ها بیننده داشت مگس‌های خایه‌ی خر را می‌شمرد.

بايگانی وبلاگ

جستجوی این وبلاگ