۱۳۸۹ خرداد ۱۷, دوشنبه

بنده‌خدا

بنده‌خدا این‌بار عقلش را کامل از دست داده بود.

پیش از این از دیوار راست بالا می‌رفت و حال حاضر طنابی بین بالکن طبقه‌ی بیست و چراغ راه‌نما بسته بود و قصد داشت که من‌بعد از آسانسور استفاده نکند. حالا نه این‌که واقعن از دیوار راست بالا رفته بوده باشد و آسانسورش طناب شده باشد اما، به همین نسبت عقلش را از دست داده بود. حالا نه این‌که اوایل این‌قدر هم عقل نداشته باشد که نفهمیده باشد که از دیوار راست نمی‌شود بالا رفت، بل‌که همان‌قدر که "پایین آمدن از طناب" به نسبتِ "از دیوارِ راست بالا رفتن" احمقانه است، "عقلش پیش از این" به نسبت
"عقل حال حاضرش" کم‌تر بود. گرچه اگر دقیق‌تر بیاندیشم باید اعتراف کنم که از دیوار راست بالا رفتن به مراتب احمقانه‌تر از پایین آمدن از طناب است. تنها خطر پایین آمدن از طناب داغ شدن بیش از حد دست است که آن‌هم با دستکش جوش‌کاری حل می‌شود. از طرفی، در بالا رفتن از دیوار راست حداقل پنجاه‌ درصد خطر شکستگی موجود است.

باید گفت بنده‌خدا این‌بار عاقل‌تر شده بود.

بايگانی وبلاگ

جستجوی این وبلاگ