صددرصدطلب بود. شب با موم به جان موهای پایش میافتاد و ساعتها از ریشه به درشان میآورد. صبح زیر دوش باقیماندهشان را با تیغ کامل میزد. بعد میگذاشت آفتاب کامل درآید و زیر نور مستقیمش، آن کوچکموهای باریک و کمرنگی را هم که از دیدگانش پنهان مانده بودند به دار فانی میفرستاد. احدی نمیتوانست از چنگال نامرد و بیرحمش فرار کند. آینههای مخصوصی هم داشت که مباد خاکبرسرِ ضعیفِ لاغرمردنیِ بیرنگ و رویِ بیخطری جان سالم به در ببرد. صددرصدطلب بود.