۱۳۸۷ فروردین ۲۶, دوشنبه

خر و مرغابی


حال هی جان بکن و خود را به در و دیوار بکوبان که مردمکان قبول کنند قاطی کردن دو زبان با هم کار نکویی نیست. هی خود را حلق آویز کن که آخر قرض کردن کلمات از یک زبان و دستور زبان از زبانی دیگر، همان قدر خنده دار و مسخره است که ازدواج خر و مرغابی. هی روزگار را بر خود و به خصوص بر دیگران سیاه کن که تنبلی فکری همان قدر بد است که تنبلی جسمی. حال هی بروید بدوید بر روی "آن دستگاه های آن چنانی" که هر چه رویش می دوید جلو نمی روید. هی جان بکنید و خودتان را به در و دیوار بکوبید که چربی شیر و ماست و شیرینی و ژامبونتان کمتر باشد و سبوس نانتان بیشتر. هی بروید دنبال جامه ی حراج شده و مال مفت و کوفت. هی بر سرتان بکوبید که یک میلیون امتیاز جمع کنید بتوانید آی فون بخرید یا به قول خودتان «پوینت»هایتان را «ریدیم» کنید. هی بروید روزهای افسردگی جامه های آن چنانی بخرید که روحیه تان عوض شود. هی وقت خود را تلف پختن مرصع پلو و تغیر چیدمان اتاق پذیرایی کنید. هی چرند و پرند بنویسید و انتقادات تند و توهین آمیز کنید که مبادا در زمره ی مردمکان بی مایه قرار بگیرید.

بايگانی وبلاگ

جستجوی این وبلاگ