۱۳۸۹ مهر ۹, جمعه

موز

نفهمیدیم چه شد که ما از هر که و هر چه خوشمان آمد از فردا روزش بی‌مزگی و کم‌مایگی را شعار کار خود کرد. از فردا روزش جذابیتش را از دست داد و بی‌هنر شد. تو گویی ایراد از آن‌کس و آن چیز نیست که از ماست، که این ماییم که آن‌قدر آنان را قورت داده‌ایم که دیگر مزشان را حس نمی‌کنیم. به‌گمانم این ماییم که از عقده سالیان موز نخوردن آن‌قدر در یک روز موز می‌خوریم که از فردا روزش هر چه موز و موزگون است دلمان را آشوب می‌کند.

بايگانی وبلاگ

جستجوی این وبلاگ