۱۳۸۷ اردیبهشت ۲۴, سه‌شنبه

چرندیات حسن


حسن: واقعن در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح آدم را می خورند.
من: اِ نه بابا؟
حسن: از بیرون شکل ظرفی هستم که هر چند خالی از هر نوع آبی است، همه لبالب پر می پندارندش؛ تو گویی یک در صد هم شانس این را ندارم که ظرفی تهی باشم.
من: منم از بیرون مثل ظرفیم که شکل آبی رو که توش میریزی به خودش می گیره. از تو، یعنی همون از درون، هم همینم ولی.
حسن: مرد وقتی نابود و شکسته می شود که راه حل مشکلش در محدوده ی قدرتش نباشد.
من: مثل وقتی میوفتی تو انفرادی؟
حسن: در آن هنگام است که مشت میکوبی بر دیوار بی هدف و بی نتیجه.
من: حالا شایدم نتیجه داد. راه های فرار ناشماراست.
حسن: واقعن در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح آدم را می خورند.

بايگانی وبلاگ

جستجوی این وبلاگ