۱۳۸۹ خرداد ۹, یکشنبه

تله‌مورچه

مورچگان بی‌گناه و پناه و چاره و فکر، مدهوش فرومون مصنوعی که در ذات سم مورچه‌کش بود، کرور کرور می‌آمدند. بندگان خدا مستانه دقایق آخر عمرشان را سپری می‌کردند. سم بی‌پدرمادر رحم نداشت. فی‌الفور نمی‌کشت. می‌گذاشت مورچگان بی‌دفاع سم را با خود به لانه‌شان ببرند و تمام کلونی را مسموم کنند و ریشه‌شان را می‌زد. مورچه‌ها که فکر می‌کردند برای کل سالشان آذوقه یافته‌اند، شادمانه به سوی تله‌مورچه می‌‌دویدند. توگویی مورچه توان دویدن دارد. باری، سم تقریبن همه‌ی مورچه‌های کلونی را کشت. چند کارگر ملنگ و یک ملکه‌ی زخمی و یک‌ ابرمرد زنده ماندند. سم که دیگر وظیفه‌اش به انجام رسیده بود به درون سطل آشغال انداخته شد و ابرمرد و ملکه کلونی جدیدی را به وجود آوردند و ملکه سی سال و ابرمرد سه سال با خوش‌حالی زندگی کردند. کلونی جدید در برابر سم مقاوم بود.

بايگانی وبلاگ

جستجوی این وبلاگ