۱۳۸۷ خرداد ۱۴, سه‌شنبه

عشق چشممان را کور کرده

الاغ می‌رود با هزار دوز و کلک میلیارد میلیارد سود می‌کند بعد موسسه‌ی خیریه می‌زند و به سلامت جهانی و فرصت‌های آموزشی کمک می‌کند. ملعون با آن قیافه‌ی کریهش عشوه‌گری می کند و برخی را وادار به ده‌باره دیدن فیلم‌هایش می‌کند و بعد می رود صد و بیست بچه را به فرزندی قبول می‌کند. که چه؟ فقط باری تعالی می‌داند. احمق با آن صندلی و میز و تخت‌خواب‌شو‌های زواردررفته‌اش کرور کرور ثروت روی هم می‌گذارد و ادعای منصفی‌اش گوش آسمان را که سهل است گوش خدا را کر کرده است. کم‌خرد هفتاد و هفت سال است فرصت ترقی به احدی نمی‌دهد و یکه‌تاز راه وسایط موتوری است؛ مغز خر خورده و کباده‌ی کمال می‌کشد. تخم‌نا‌بسم‌الله با ده تخم‌نابسم‌الله دیگر تنها کاری که بلد است دنبال یک توپ چهل‌تکه دویدن است بعد کچل که می‌کند همه کچل می‌کنند و خروسی که می‌کند همه خروس می‌شوند. کم مانده بر روی دست‌هایش هم راه برود. لا‌مذهب ما قوچ‌وار پس می‌رویم و او شیر‌وار پیش می‌آید. تو گویی ما از تخم جن زاده شده‌ایم و او را لک‌لکان از پیش باری‌تعالی آورده‌اند.

بايگانی وبلاگ

جستجوی این وبلاگ