۱۳۸۷ دی ۹, دوشنبه

ندانستی که چه کردی

و آنک که نوشتن آغاز کردی بین دو جمله نفس هم نکشیدی. مداد از روی برگ بلند نکردی. انگشتان استراحت ندادی. عرقت خشک نکردی. زبان نگشودی. روی برنگرداندی. چشم نچرخاندی. دست چپ از زیر گونه‌ی چپ برنداشتی و پای راست از پشت پای چپ نجنباندی. کمرت صاف نکردی و لبانت نگشودی. خم به پیشانی نیاوردی و دست به زلفانت نبردی. فکر نکردی و درد حس نکردی. نه خوردی و نه نوشیدی. گوش نکردی و نشنیدی. حس نکردی و نبوییدی. روح پرواز ندادی و نه کاستی و نه افزودی. نه خندیدی و نه گریستی. نه سرد و نه گرمت شد. مو به تنت سیخ نکردی. آشفته نبودی و آرامش نداشتی. روز شب نکردی. ورق نزدی و خط عوض نکردی. غلط نکردی. درست نکردی. عطسه‌ات فرو دادی. غصه خوردی. افتخار کردی. مغرور شدی. به سرت زد. خاک بر سر شدی. گریختی. ابروان در هم کردی. لب‌خند زدی. پره‌های دماغ بالا دادی. صبر کردی. کم آوردی. ادامه دادی. رسیدی. خواستی. دنبال کردی. توانستی. آگاه کردی. بدبخت کردی. خاک بر سر کردی.

بايگانی وبلاگ

جستجوی این وبلاگ